کد مطلب:277162 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:125

ارزش و اهمیت انتظار در روایات اسلامی
طبق روایات فراوانی كه از پیشوایان معصوم (علیهم السلام) در باره «انتظار فرج امام زمان (علیه السلام)» رسیده است، «انتظار فرج» به آرمانهای بلند و عالی انسانی مرتبط می شود و آدمی را در طول تاریخ زندگی، به عمل صالح، انجام كارهای نیك، رعایت حقوق انسان ها و طرد قدرت های ناصالح وامی دارد و او را بر صحیح ترین اعتقادات دینی و مذهبی ثابت و پابرجا نگه می دارد.

علاوه بر این مؤمنان و منتظران را برای جهاد و مبارزه، فداكاری و از خود گذشتگی، مقاومت و ایستادگی در برابر ظلم و بیدادگری و تلاش و كوشش برای برقراری نظام عدل، حقّ و حقیقت و ایجاد نظم و آرامش و آسایش عمومی آماده و مهیّا می سازد. و از این رو، این اصل تلاش انگیز در اسلام عبادت شمرده شده و در سخنان پیشوایان معصوم (علیهم السلام) از بزرگترین عبادات به شمار آمده است.



[ صفحه 205]



در این زمینه، روایات شوق انگیز فراوانی از ائمّه معصومین (علیهم السلام) رسیده است كه برای نمونه به برخی از آنها اشاره می كنیم.

پیامبر اكرم (صلی الله علیه وآله وسلم) می فرماید:

«...انتظار الفرج عبادةٌ. وفی روایة اخری أفضل أعمال اُمّتی انتظار فرج اللّه عزّوجلّ». [1] .

«انتظار فرج عبادت است. برترین و با ارزش ترین عمل اُمّت من، انتظار فرج از خدای تبارك و تعالی است».

امیرمؤمنان علی (علیه السلام) می فرماید:

«أفضل العبادة الصّمتُ وانتظار الفرج». [2] .

«برترین عبادت، سكوت و انتظار فرج است».

و در باب مواعظ آن حضرت آمده است كه كسی از آن حضرت پرسید:

«أیُّ الأعمال أحبُّ إلی اللّهِ عزّوجلّ؟

قال: انتظار الفرج». [3] .

«كدام یك از اعمال نزد خدا محبوب تر است؟

فرمود: انتظار فرج».

امام زین العابدین (علیه السلام) می فرماید:

«إنتظار الفرج من أعظم العمل» [4] .

«انتظار فرج از برترین اعمال است».

و در حدیث دیگری می فرماید:

«ما ضرّ من مات مُنتظراً لأمرنا ألاّ یموت فی وسط فسطاط المهدی و عسكره». [5] .

«بر كسی كه در حال انتظار امر ما بسر می برد باكی نیست كه ـ آن عصر را درك



[ صفحه 206]



نكند ـ و در میان خیمه حضرت مهدی (علیه السلام) و در لشكر آن حضرت نباشد».

امام صادق (علیه السلام) می فرماید:

«إعلموا أنّ المُنتظِر لهذا الأمر لهُ مثلُ أجر الصائم القائم». [6] .

«بدانید كسی كه منتظر ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) باشد پاداش كسی را دارد كه شبها را برای انجام عبادت بیدار و روزها روزه دار باشد».

و در ضمن حدیث مفصّلی آمده است كه آن حضرت فرمود:

«...أنّ من انتظر أمرنا وصبر علی مایری من الأذی والخوف هو غداً فی زمرتنا». [7] .

«هركس كه منتظر امر ما باشد و بر ترس و آزاری كه از دشمنان ما می بیند صبر كند فردای قیامت با ما خواهد بود».

و در حدیث دیگری آمده است كه در همین زمینه فرمود:

«من مات منكم و هو منتظر لهذا الأمر كمن هو مع القائم فی فسطاطه.

قال: ثمّ مكث هنیئة ثمّ قال: لا، بل كمن قارع معه بسیفه. ثمّ قال: لا واللّه إلاّ كمن استشهد مع رسول (صلی الله علیه وآله وسلم)». [8] .

«هركس از شما بمیرد در حالی كه منتظر امر ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) باشد همانند كسی است كه با حضرت قائم (علیه السلام) در خیمه او باشد.

آن حضرت لحظه ای سكوت كرد و سپس فرمود: نه، بلكه مانند كسی است كه همراه او با دشمن بجنگد.

سپس فرمود: نه به خدا سوگند! بلكه مانند كسی است كه در ركاب رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) به فیض شهادت برسد».

از آنجا كه حالت انتظار امامی كه گستراننده عدل است، آدمی را خواهان قسط و عدالت و دشمن ستم و ستمگر می سازد، دارای نقش تربیتی سازنده ای است كه منتظران را در جریان زمان، در برابر تمام صدمات و لطماتی كه بر آنها وارد می شود،



[ صفحه 207]



پرورش می دهد و آنان را محكم و مقاوم، با اراده و نفوذ ناپذیر، مستقل و شجاع، بلند نظر و عالی همّت بار می آورد، و با آن همه راههای انحرافی و دام های شیطانی كه گمراهان و ستمگران و دشمنان دین و انسانیّت در پیش رویشان گسترده اند، آنها را بر صحیح ترین اعتقادات دینی ثابت و استوار نگه می دارد.

بنابراین، انتظار به خودی خود، آدمی را متعهّد و مسئول می سازد كه برای تحقّق هدف های اسلامی و آرمان های انسانی و عملی شدن برنامه های دینی، بدون هیچ گونه ضعف و سستی و یأس و نا امیدی، تلاش و كوشش نماید و به سوی مقاصد متعالی اسلام گام بردارد و پیوسته مقاوم و استوار به وظایف دینی و اسلامی خود عمل نماید. و از همین جهت است كه «انتظار» در این روایات، عبادت شمرده شده و از برترین و با ارزش ترین عبادات به شمار آمده و بدین پایه از ارزش و اهمیّت رسیده است.


[1] بحار الانوار، ج 52، ص 122، ح 2 و 3.

[2] كشكول شيخ بهائي، ص 151.

[3] بحار الانوار، ج 52، ص 122، ح 3.

[4] منتخب الاثر، ص 244، ح 1، به نقل از كمال الدين صدوق.

[5] كافي، ج 8، ص 37، ح 7.

[6] كافي، ج 2، ص 222، ح 4.

[7] كافي، ج 1، ص 372، ح 6.

[8] بحار الانوار، ج 52، ص 126، ح 18، به نقل از محاسن برقي و منتخب الاثر، ص 498، ح 13.